ناخواسته انگشتان کسی را میجستم میگرفتم – میبوییدم تنها، کوتاه است تنهایی، بلند از چشمها گذشتم، و اصرارِ دستان دستانی دیگر و جستن ، فعلِ...
ادامه مطلب...خرداد 1403
۱
دیگر به زندگیایمانی نیست، پیش رویمان جز کویری دهشتناک نیست، تاریکی بال گسترانیده و چشمان هیچ جنبندهای را نوری نیست. این پایان نیست، افول ممتد است،...
ادامه مطلب...
